قدری اینجا تفلسف بورزم؟!

+ مشکل ما، عدم مقاوله و قوه مقاوله است.

می‌ترسیم بگوییم و بیشتر از آن می‌ترسیم بشنویم چون شاید بت اندیشه‌های ما توسط ابراهیم عاقل و یا ابراهیم عقل بشکند و تبر را بر دوش بزرگترین بت بگذارد و ما بمانیم و یک بت‌کده از بتان شکسته لکن در آخر انسان به این می‌رسد که ابراهیم را در آتش اندازد:

الأنبیاء : 69 قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهیم‏

خلیل در آن حال گریستن در گرفت، فریشتگان گمان بردند که خلیل بآن مى‏‌گرید که وى را بآتش مى‌‏اَوکنند، جبرئیل در آمد و گفت- لما ذا تبکى یا خلیل؟- چرا مى‌‏گریى؟ گفت از آنک سوختن و کوفتن بر منست و نداء حق بآتش پیوسته! یا جبرئیل اگر هزار بارم بسوختى، و این ندا مرا بودى دوست‏تر داشتى، یا جبرئیل این گریستن نه بر فوات روح است و سوختن نفس، که این بر فوات لطائف نداء حق است‏

و ما اشعری بی‌عقل شدیم چون ترسیدیم.

حرف بزنیم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها